اگر مست بودم و این حرفها را به دوستدخترم زدم و بعداً چیزی به یاد نمیآورم، چه معنایی دارد؟
مقدمه
الکل از دیرباز با رفتارهای بدون مهار، طغیانهای احساسی و از دست دادن حافظه مرتبط بوده است. نوشیدن الکل میتواند باعث شود افراد چیزهایی بگویند که معمولاً ابراز نمیکنند، و احساساتی را که درونشان نهفته است، بزرگتر و شدیدتر نشان دهند—به ویژه در روابط عاطفی. در مورد من، من مست بودم و ظاهراً حرفهای آزاردهندهای به دوستدخترم زدم، که هیچکدام را به یاد ندارم. اما وقتی تحلیل کردم، متوجه شدم که تمام این حرفها به حسادت، ناامنی، و کنترل بیش از حد اشاره دارند—اما در عمق ماجرا، این احساسات از عشق عمیق و ترس از دست دادن او ناشی شدهاند. این مقاله بررسی میکند که وقتی الکل چنین واکنشهای شدیدی را تحریک میکند، چه معنایی دارد، چرا از دست دادن حافظه رخ میدهد، و چگونه عشق—هنگامی که با مستی ترکیب شود—میتواند به شکلی ناخواسته ظاهر شود.
تأثیر الکل بر احساسات و رفتار
الکل به شدت تنظیم احساسات و عملکرد شناختی را تغییر میدهد و احساساتی را که ممکن است بهطور ناخودآگاه وجود داشته باشند، تشدید میکند. تحقیقات نشان میدهد که الکل:
- مهارها را کاهش میدهد – افراد را تکانشیتر میکند و باعث میشود چیزهایی بگویند که در حالت عادی نمیگفتند (Sayette, 2012).
- شدت احساسات را افزایش میدهد – احساسات عشق، حسادت، خشم و ناامنی را بزرگتر و شدیدتر نشان میدهد (Fairbairn & Sayette, 2014).
- تفکر منطقی را مختل میکند – افراد مست ممکن است به تهدیدهای خیالی واکنش نشان دهند، نه واقعیت (Steele & Southwick, 1985).
- فرایند حافظه را مختل میکند – مصرف زیاد الکل باعث فراموشی (بلکاوت) میشود، جایی که مغز قادر به ذخیره خاطرات جدید نیست (White, 2003).
به عبارت دیگر، حرفهایی که در مستی زدم احتمالاً از احساسات عمیق من—عشقم به دوستدخترم و ترسم از دست دادن او—نشأت گرفتهاند، اما به شکلی اغراقشده و تحریفشده ابراز شدهاند که هرگز در حالت عادی اینطور نمیگفتم.
تحلیل گفتههای من: این حرفها چه معنایی دارند؟
وقتی جملات خود را بررسی کردم، متوجه شدم که تمام آنها از احساسات زیر سرچشمه میگیرند که در اثر مستی شدیدتر شدهاند:
۱. حسادت و ترس از دست دادن او
- متهم کردن او به لاس زدن با متصدی بار و یک مرد دیگر نشاندهندهی ناامنی عاطفی است که با توهمات ناشی از الکل تقویت شده است.
- تحقیقات نشان میدهد که الکل باعث افزایش بدبینی و سوءظن بیدلیل میشود (George et al., 2019).
۲. نیاز به اطمینان و کنترل احساسی
- اینکه گفتم باید "بلندتر التماس کند" تا او را به خانه برگردانم، نشاندهندهی نیاز شدید به تأیید شدن و اعمال قدرت است که در حالت مستی اغراق شده است.
- من هرگز در حالت عادی چنین انتظاری نداشتم، اما الکل نیاز من به عشق را به روشی ناسالم نشان داد.
۳. خشم ناشی از ناامنی
- گفتن، "چند بار قبل از اینکه با من باشی خودت را به مردان دیگر دادهای؟" چیزی نیست که من در حالت عادی بپرسم، اما مستی باعث شد ترس پنهان من از نداشتن جایگاه کافی در زندگی او بیرون بیاید.
- مطالعات نشان داده است که اضطراب از روابط گذشته در حالت مستی شدت بیشتری پیدا میکند (Kachadourian et al., 2014).
۴. مالکیت و تمایل به انحصارطلبی
- انتقاد از لباس او و گفتن اینکه "همهی سینههایت را برای مردهای اینجا نشان دادهای" نشاندهندهی حس محافظت بیش از حد است که در حالت مستی بهشدت افزایش یافته است.
- الکل میتواند غریزهی قلمروطلبی و حس مالکیت در روابط را تشدید کند (Giancola, 2000).
۵. درد عاطفی و پشیمانی شدید
- پیام دوستدخترم نشان میدهد که او از حرفهای من عمیقاً آسیب دیده است، و من هم از این بابت دچار رنج و پشیمانی شدهام، همانطور که در جملاتی مثل:
- "نمیدانی چقدر قلبم شکسته است."
- "من عاشقت بودم، حالا حتی نمیتوانم صدایت را بشنوم."
- "هیچوقت آن شب را نمیبخشم."
- این نشان میدهد که مستی میتواند باعث شود احساساتی را بیان کنیم که نهتنها حقیقت ندارند، بلکه میتوانند آسیبهای جدی در رابطه ایجاد کنند.
چرا چیزی از آن شب را به یاد نمیآورم؟
فراموشی من احتمالاً ناشی از بلکاوت ناشی از الکل است، که در آن مغز قادر به ذخیرهی خاطرات جدید نیست. این پدیده دو نوع دارد:
- فراموشی جزئی (بلکاوت ناقص) – برخی جزئیات ممکن است بعداً به یاد آورده شوند.
- فراموشی کامل – مغز بهطور کامل از ثبت خاطرات بازمیماند (White, 2003).
از آنجا که فقط ابتدا و انتهای شب را به یاد دارم، احتمالاً یک بلکاوت جزئی داشتهام که ناشی از مصرف بیش از حد الکل بوده است. این یعنی رفتارهای من نه آگاهانه و نه عمدی بودهاند، بلکه ناشی از اختلال در عملکرد مغزم بودهاند.
چگونه میتوانم این را جبران کنم؟
درک این موضوع که چرا چنین اتفاقی افتاد، اولین گام است. راههایی که میتوانم از تکرار این رفتار جلوگیری کنم:
- عذرخواهی صادقانه – باید درد او را تصدیق کنم، کاملاً مسئولیت بپذیرم و نشان دهم که عشقم واقعی است، اما رفتار آن شب نشاندهندهی آن نبود.
- کاهش مصرف الکل – اگر الکل احساسات مرا خارج از کنترل میکند، باید از نوشیدن زیاد در موقعیتهای احساسی خودداری کنم.
- مقابله با ناامنیها و حسادتها – الکل این احساسات را ایجاد نکرد، فقط آنها را شدیدتر کرد. باید آنها را در حالت هوشیاری حل کنم.
- اثبات از طریق عمل، نه فقط حرف – عشق فقط دربارهی احساسات نیست، بلکه دربارهی نحوهی رفتار ما با فردی است که دوستش داریم.
نتیجهگیری
حرفهایی که در مستی زدم، نشاندهندهی ترس عمیق من از دست دادن کسی بود که عاشقش هستم. الکل احساسات واقعی را تقویت و تحریف میکند، اما اکنون میدانم که رابطهی سالم باید بر پایهی درک، احترام و کنترل احساسی بنا شود، نه مستی و عصبانیت زودگذر.
No comments:
Post a Comment