Saturday, November 16, 2024

علی جوانمردی، در ۴۵ سال گذشته کجا بودی؟ رضا پهلوی تنها کسی است که ایرانیان را علیه جمهوری اسلامی متحد کرده است

 علی جوانمردی، در ۴۵ سال گذشته کجا بودی؟ رضا پهلوی تنها کسی است که ایرانیان را علیه جمهوری اسلامی متحد کرده است

نوشته بابی درویش، ایرانی-آمریکایی، مسلمان سابق، گیاه‌خوار سابق، دموکرات سابق، سوسیالیست سابق، مدیر اجرایی سابق CAIR کلمبوس، رئیس سابق مجمع مسلمانان یوتا، و مسیحی محافظه‌کار عضو کلیسای عیسی مسیح مقدسین آخرالزمان

به عنوان یک ایرانی-آمریکایی مسلمان سابق و رهبر پیشین در چندین سازمان اسلامی و مترقی، از نزدیک شاهد فریب‌کاری و سوءاستفاده‌ای بوده‌ام که توسط جنبش‌های مارکسیستی و اسلام‌گرایانه انجام شده است. رویدادهایی که در ایران و گفتمان سیاسی جهانی دیاسپورا در حال وقوع هستند، نیازمند وضوح و شفافیت هستند؛ نه تنها برای آینده ایران بلکه برای ثبت در تاریخ. علی جوانمردی و دیگر افراد هم‌فکر او باید پاسخگوی بی‌عملی و اولویت‌های اشتباه خود در ۴۵ سال گذشته باشند، در حالی که رضا پهلوی به عنوان تنها شخصیتی ظاهر شده که توانسته است ایرانیان را علیه جمهوری اسلامی متحد کند.

جمهوری اسلامی: ۴۵ سال ظلم و سرکوب

برای نزدیک به نیم قرن، جمهوری اسلامی مردم ایران را سرکوب کرده، صدای آنان را خاموش کرده و ایران را به یک کشور منزوی در عرصه بین‌المللی تبدیل کرده است. جنایات این رژیم به خوبی مستند شده است: اعدام‌های دسته‌جمعی زندانیان سیاسی در دهه ۱۳۶۰، سرکوب حقوق زنان تحت قوانین شریعت و حمایت از تروریسم جهانی تنها چند نمونه هستند. در حالی که مردم ایران بارها و بارها علیه این رژیم برخاسته‌اند—در سال‌های ۱۳۷۸، ۱۳۸۸، ۱۳۹۶ و اخیراً در جریان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»—افرادی مانند علی جوانمردی نتوانسته‌اند حمایت یا چشم‌انداز معناداری ارائه دهند.

اظهارات اخیر جوانمردی بوی فرصت‌طلبی می‌دهد. او تلاش می‌کند خود را به عنوان یک رهبر انقلابی مطرح کند، اما در سال‌های شکل‌گیری مقاومت کجا بود؟ او برای ایجاد اتحادها و زیرساخت‌های لازم برای یک اپوزیسیون موفق چه کرده است؟ پاسخ روشن است: هیچ‌جا.

رضا پهلوی: یک نیروی متحدکننده

بر خلاف جوانمردی و جناح‌های مارکسیستی پراکنده‌ای که به نظر می‌رسد با آنها هم‌سو است، رضا پهلوی به طور مداوم از دموکراسی، حقوق بشر و حکومتی سکولار حمایت کرده است. به عنوان فرزند آخرین شاه ایران، او هم بار سنگین و هم فرصت‌های نهفته در میراث پدرش را به دوش می‌کشد. با این حال، او با خردمندی خود را از سلطنت مطلقه جدا کرده و به جای آن، از حق مردم ایران برای تعیین حکومت خود از طریق انتخابات آزاد دفاع کرده است.

توانایی رضا پهلوی در متحد کردن ایرانیان با دیدگاه‌ها و قومیت‌های مختلف بی‌نظیر است. طرفداران پادشاهی، جمهوری‌خواهان، لیبرال‌ها و حتی مسلمانان میانه‌رو در زیر پرچم رهبری او به نقاط مشترکی دست یافته‌اند. او بر اهمیت میراث فرهنگی غنی ایران تأکید کرده و در عین حال چشم‌اندازی آینده‌نگر از یک ایران سکولار و دموکراتیک ارائه داده است. این دقیقاً همان چیزی است که مردم ایران نیاز دارند: رهبری که تاریخ آنها را درک کند اما به دنبال تحمیل یک ایدئولوژی خاص نباشد.

خطر ایدئولوژی مارکسیستی

ایدئولوگ‌های مارکسیست، مانند کسانی که جوانمردی با آنها هم‌سو است، مدت‌هاست که یک نیروی بی‌ثبات‌کننده در سیاست ایران بوده‌اند. از خیانت حزب توده در جریان کودتای ۱۳۳۲ گرفته تا همکاری آنها با خمینی‌گرایان در جریان انقلاب ۱۳۵۷، مارکسیست‌ها بارها ثابت کرده‌اند که نمی‌توان آینده ایران را به آنها سپرد. وعده‌های آرمان‌گرایانه آنها در مورد برابری و عدالت همواره به استبداد منجر شده است، همان‌طور که در هر رژیم مارکسیستی از اتحاد جماهیر شوروی تا ونزوئلا دیده‌ایم.

سپردن قدرت به چنین جناح‌هایی در ایران پس از جمهوری اسلامی اشتباهی فاجعه‌بار خواهد بود. مارکسیسم با فرهنگ ایرانی، که آزادی فردی، خانواده و ایمان را ارزش می‌داند، ناسازگار است. مردم ایران شایسته دولتی هستند که به این ارزش‌ها احترام بگذارد، نه دولتی که به دنبال تحمیل کابوسی جمع‌گرایانه و بی‌خدا باشد.

دعوت به عمل

خطاب به علی جوانمردی و کسانی که با ایدئولوژی او هم‌سو هستند: کنار بروید. فرصت‌طلبی شما و لفاظی‌های مارکسیستی منسوخ شما جایی در آینده ایران ندارد. مردم ایران در حال برخاستن هستند و به رهبرانی نیاز دارند که واقعاً نماینده آرزوهای آنان برای آزادی و شکوفایی باشند. رضا پهلوی آن رهبر است و وقت آن رسیده که از او حمایت کنیم.

مبارزه ایران برای آزادی در یک نقطه حساس قرار دارد. ما نمی‌توانیم تفرقه یا انحرافات ایدئولوژی‌های شکست‌خورده را تحمل کنیم. جمهوری اسلامی باید سقوط کند و مردم ایران باید آزاد باشند که سرنوشت خود را انتخاب کنند—سرنوشتی که با تاریخ پرافتخار و روحیه پایدار آنها هم‌سو باشد.

منابع

  1. Amnesty International. Iran: Human Rights Violations under the Islamic Republic.
    https://www.amnesty.org/en/region/iran/

  2. Pahlavi, Reza. A Vision for Iran: Secular Democracy and Human Rights.
    https://rezapahlavi.org/

  3. Dabashi, Hamid. Iran: A People Interrupted. Harvard University Press, 2007.

  4. Abrahamian, Ervand. Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press, 1982.

  5. Alavi, Nasrin. We Are Iran: The Persian Blogs. Soft Skull Press, 2005.

No comments: